هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از دوری و بیتوجهی معشوق رنج میبرد و با تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، درد فراق و اشتیاق دیدار را توصیف میکند. شاعر از معشوق میخواهد که به حال ضعیفان رحم کند و از سنگدلی بپرهیزد. در نهایت، شعر با تصویری از مرگ و پایان زندگی به پایان میرسد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعارههای به کار رفته در شعر، مانند مرگ و فراق، ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم سن و سال ناراحت کننده باشد.
شمارهٔ ۳۸۵
چه کم شود ز تو ای مه که برمنت گذر افتد
که با بروزنم از رویت آفتاب در افتد
شبی که بر سر کویت کنیم اشک فشانی
نظاره کن که ثریا به منزل قمر افتد
دلم حدیث میانت بی شنید و هنوزش
نه ممکن است به این نکته دقیق در افتد
بدل بگوی که رحمی بکن به حال ضعیفان
وگر نه سنگ بدگان آبگینه گر افتد
تو تیغ بر کش و ناوک بدست غمزه رها کن
که این خدنگ ازو بر نشانه کارگر افتد
من از لیت نتوانم که جانه برم به سلامت
بمیرد آخر کار آن مگس که در شکر افتد
همه خیال تو بندد کمال خسته به محمل
چو سوی منزل خاکش عزیمت سفر افتد
که با بروزنم از رویت آفتاب در افتد
شبی که بر سر کویت کنیم اشک فشانی
نظاره کن که ثریا به منزل قمر افتد
دلم حدیث میانت بی شنید و هنوزش
نه ممکن است به این نکته دقیق در افتد
بدل بگوی که رحمی بکن به حال ضعیفان
وگر نه سنگ بدگان آبگینه گر افتد
تو تیغ بر کش و ناوک بدست غمزه رها کن
که این خدنگ ازو بر نشانه کارگر افتد
من از لیت نتوانم که جانه برم به سلامت
بمیرد آخر کار آن مگس که در شکر افتد
همه خیال تو بندد کمال خسته به محمل
چو سوی منزل خاکش عزیمت سفر افتد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.