هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق سخن می‌گوید. او از غم و شادی‌های عشق، زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر روح و روان خود صحبت می‌کند. تصاویر شاعرانه‌ای مانند اشک گلگون، زلف مشکبو، و جوی‌های بهشت به کار رفته‌اند تا عشق و اشتیاق شاعر را به تصویر بکشند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه ممکن است به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز داشته باشد.

شمارهٔ ۳۹۱

خوشا غمی که برویم ز روی او آید
که هرچه آید از آن رو مرا نکو آید

به شوخی آمدن و ناشکستش دل را
گرانترست ز سنگی که بر سبو آید

سوار اشک که راند به هر طرف گلگون
چو خاک پای تو بیند روان فرو آید

صبا گرفته کمند بنفشه دستاویز
که شب به حلقه آن زلف مشکبو آید

بدان خیال که بیند رخ نو گل در آب
روانتر از دگران بر کنار جو آید

چه جای چشمه حیوان که جوی های بهشت
اگر دهان نو بابة بجست و جو آید

کمال وصل میانت چگونه بنویسد
که آن سخن بزبان قلم چو مو آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.