۲۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۲

دوستانم سگ تو میخوانند
دوستان قدر دوستان دانند

تیزتر باشدم به مهر تو دل
که به تیغ از در توام رانند

با رقیبان تند خوی بگوی
که ز کشتن مرا نترسانند

از رخت هم حق نظر برسد
گر دو زلف تو حق نپوشانند

چه درخت گلی که از سر شاخ
هر گلی بر تن تو لرزانند

کی گذارند حاسدان بتوام
که مرا هم بمن نمی مانند

به غلامی بر آر نام کمال
تا همه خلق مقبلش خواننده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.