هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دوستی و عشق سخن میگوید و از درد دوری و رقیبان مینالد. او به مهر و وفاداری تأکید دارد و از حسادت دیگران شکایت میکند. همچنین، از زیبایی معشوق و نگاههای دیگران به او سخن میگوید و آرزو میکند که نامش به نیکی برده شود.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا به خوبی درک شوند.
شمارهٔ ۴۱۲
دوستانم سگ تو میخوانند
دوستان قدر دوستان دانند
تیزتر باشدم به مهر تو دل
که به تیغ از در توام رانند
با رقیبان تند خوی بگوی
که ز کشتن مرا نترسانند
از رخت هم حق نظر برسد
گر دو زلف تو حق نپوشانند
چه درخت گلی که از سر شاخ
هر گلی بر تن تو لرزانند
کی گذارند حاسدان بتوام
که مرا هم بمن نمی مانند
به غلامی بر آر نام کمال
تا همه خلق مقبلش خواننده
دوستان قدر دوستان دانند
تیزتر باشدم به مهر تو دل
که به تیغ از در توام رانند
با رقیبان تند خوی بگوی
که ز کشتن مرا نترسانند
از رخت هم حق نظر برسد
گر دو زلف تو حق نپوشانند
چه درخت گلی که از سر شاخ
هر گلی بر تن تو لرزانند
کی گذارند حاسدان بتوام
که مرا هم بمن نمی مانند
به غلامی بر آر نام کمال
تا همه خلق مقبلش خواننده
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.