هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد دوری و فراق معشوق مینالد و از عشق و اشتیاق خود سخن میگوید. او از گریههایش، سوختن دل و تأثیرات عمیق عشق بر خود میگوید و زیباییهای معشوق را توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۱۷
دوشم دل از غم تو بر آتش همی طپید
وز دیده باخیال لبته آب میچکید
زآن لب چو میشنید حدیثی دل کباب
میسوخت چون نمک بجراحت همی رسید
در پیش میفکند سر خود قتیل عشق
از شر این گناه کز آن تیغ می برید
نا کرده سر قلم سر زلفت کجا کشیم
دال است زلف تو نتوان بی قلم کشید
پیش تو روز و شب چه برم نام مهر و ماه
چون مهر دیگری نتوان بر تو به گزید
گیرم که باد با تو برد آه این ضعیف
از باد تاله پشه کمتر توان شنید
چشم کمال روی تو دید و بگریه گفت
چشم رونده چون تو در اقلیم ها ندید
وز دیده باخیال لبته آب میچکید
زآن لب چو میشنید حدیثی دل کباب
میسوخت چون نمک بجراحت همی رسید
در پیش میفکند سر خود قتیل عشق
از شر این گناه کز آن تیغ می برید
نا کرده سر قلم سر زلفت کجا کشیم
دال است زلف تو نتوان بی قلم کشید
پیش تو روز و شب چه برم نام مهر و ماه
چون مهر دیگری نتوان بر تو به گزید
گیرم که باد با تو برد آه این ضعیف
از باد تاله پشه کمتر توان شنید
چشم کمال روی تو دید و بگریه گفت
چشم رونده چون تو در اقلیم ها ندید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.