هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان احساسات عاشقانه و دلتنگیهای خود میپردازد. او از یادآوری معشوق، زلفهای او و درد عشق سخن میگوید و از ناتوانی در فراموشی معشوق شکایت دارد. همچنین، اشارهای به وعدههای معشوق و افزایش درد ناشی از یادآوری او دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استفاده از استعارههای ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به دانش ادبی برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۴۲۳
ذکر مه کردم شبی روی توأم آمد
باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد
بیاد گر نمائی با دو دال زلف قد چون الف
هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد
دور بادا از دو زلفت دست ما سودانیان
یا کسی انگشت بر حرف تو نتواند نهاد
گفته بودی چون کنی یادم شود درد تو کم
تا چنین کردیم گفتی آن زبادت شد زیاد
با خیال آنکه دوزد چشم بر رویت کمال
یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد
باد شب کردم به دل با سر زلفت فتاد
بیاد گر نمائی با دو دال زلف قد چون الف
هر کجا در عشق مظلومیست یابد از تو داد
دور بادا از دو زلفت دست ما سودانیان
یا کسی انگشت بر حرف تو نتواند نهاد
گفته بودی چون کنی یادم شود درد تو کم
تا چنین کردیم گفتی آن زبادت شد زیاد
با خیال آنکه دوزد چشم بر رویت کمال
یک به یک دوشینه سوزنهای مژگان آب داد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.