هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوع عشق الهی و رابطه‌ی عاشق و معشوق می‌پردازد. شاعر از وجود معشوق در جان خود پیش از آفرینش سخن می‌گوید و به نقش عشق در بیداری دل از خواب عدم اشاره می‌کند. همچنین، از فداکاری و تمنای جان در راه معشوق صحبت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده به نظر برسد.

شمارهٔ ۴۳۶

زآن پیش که جان در تتق غیب نهان بود
عکس رخ دلدار در آئینه جان بود

از خواب عدم دیده دل نا شده بیدار
در دیده و دل نقش خیال تو عیان بود

آن دم که نبود از دل و جان هیچ نشانی
بر چهره عشاق ز داغ تو نشان بود

هر نقش که از کارگاه غیب بر آمد
بردیم گمانی که تو آنی نه چنان بود

با حلقه گیسوی تو شوریده دلانرا
هر حال که در کعبه به بتخانه همان بود

عشق از طرف بار پدید آمده از آغاز
معشوق شنیدی که به عاشق نگران بود

در پای تو جان داد کمال وز جهان رفت
المنة لله که تمنای وی آن بود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.