هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق بیپاسخ، درد فراق و زیبایی معشوق سخن میگوید. او از نگاه بیتفاوت معشوق، سودای زلف او و ناتوانی خود در فراموشی این عشق مینالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند رقص صوفیانه و رسیدن به کمال وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۴۴
زمستی چشم او هرگز به حال ما نمی افتد
بهر جانی بیفتد مست و او قطعا نمی افتد
چو خاک ره شوم زین پس من و سودای زلف او
که خاک راه را در سر جز این سودا نمی افتد
بکویت رند دردی کش سبو بر سر بر آید خوش
چه می ها در سر است او را عجب کز پا نمی افتد
بروز صید هر نیری که اندازی و گردد گم
بیا آن در دل ما جر که دیگر جا نمی افتد
چه خوش افتاده است آن در یکتا بر بنا گوشت
که بر گل قطره باران چنین زیبا نمی افتد
از دورت کی توان دیدن چو ننمانی بما بالا
نمی بینیم مه تا چشم بر بالا نمی افتد
نخستین دیدهها افتد بران پا آنگهی سرها
به خاک پایت از تن ها سر تنها نمی افتد
نمی افتد رقیب اصلا به روی آب چشم من
چه افتادست این خشی را که در دریا نمی افتد
شبی کان مه به چرخ آید کمال آنجا فکن خود را
که صوفی در چنین رقصی بدور آنها نمی افتد
بهر جانی بیفتد مست و او قطعا نمی افتد
چو خاک ره شوم زین پس من و سودای زلف او
که خاک راه را در سر جز این سودا نمی افتد
بکویت رند دردی کش سبو بر سر بر آید خوش
چه می ها در سر است او را عجب کز پا نمی افتد
بروز صید هر نیری که اندازی و گردد گم
بیا آن در دل ما جر که دیگر جا نمی افتد
چه خوش افتاده است آن در یکتا بر بنا گوشت
که بر گل قطره باران چنین زیبا نمی افتد
از دورت کی توان دیدن چو ننمانی بما بالا
نمی بینیم مه تا چشم بر بالا نمی افتد
نخستین دیدهها افتد بران پا آنگهی سرها
به خاک پایت از تن ها سر تنها نمی افتد
نمی افتد رقیب اصلا به روی آب چشم من
چه افتادست این خشی را که در دریا نمی افتد
شبی کان مه به چرخ آید کمال آنجا فکن خود را
که صوفی در چنین رقصی بدور آنها نمی افتد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.