هوش مصنوعی: شاعر از فرا رسیدن عید فطر و پایان ماه رمضان سخن می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که شراب بیاورد. او به رندی و شادی اشاره می‌کند و از لذت نوشیدن شراب در این روز خاص می‌گوید. همچنین، به عشق و معشوق اشاره کرده و تفاوت بین عاشقان و زاهدان را بیان می‌دارد. شاعر از فروختن خرقه برای خرید شراب و لذت‌های دنیوی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق و مستی برای عاشقان حلال است، اما برای زاهدان حرام. در پایان، او به زیبایی معشوق و بی‌اعتنایی به ناموس و نام در میان عاشقان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل اشاره‌های مستقیم به مصرف شراب و مستی است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست. همچنین، مفاهیم عرفانی و عشقی آن ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۴۵

ساقی بیار باده که عید صیام شد
آن به که بود مانع رندی تمام شد

در ده قدح ز اول روزم که بعد ازین
حاجت بدان نماند که گویند شام شد

امروز هر که خدمت معشوق و می کند
بختش کمینه چاکر و دولت غلام شد

بس خرقه که بود به دکان میفروش
تسبیح و جامه در گرو نقل و جام شد

با زاهدان مگوی ز مستی و ذوق عشق
بر عاشقان حلال و بر ایشان حرام شد

در روی خوب گرچه تأمل مباح نیست
امکان رخصت است به نیت چو عام شد

از اهل عشق ننگ ندارد کسی کمال
جز ناکسی که در پی ناموسی و نام شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.