هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلباختگی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که سال‌هاست دلش در هوای معشوق می‌سوزد و از هیچ جفایی نمی‌هراسد. او عشق خود را پایدار و ناگسستنی می‌داند و حتی حاضر است جان خود را در این راه فدا کند. شاعر همچنین به نزدیکی منزل مقصود اشاره می‌کند، اما تأکید دارد که بدون گذشتن از خود نمی‌توان به آن رسید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده در شعر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۴۴۶

سالها دل در هوایت بر سر هر کو دوید
از صبا نشنید ہوئی از تو و رنگی ندید

بر سر هر مویم ار تیغ جفا رائد رقیب
یک سر موی من از مهر تو نتواند برید

میدهم جان در هوای لعل جانبخشت ولیک
با چنین قلبی سیه نتوان چنان گوهر خرید

خاک آن باد فرح بخشم که از کویت وزد
صید آن مرغ هماپونم که بر بامت پرید

منزل مقصود نزدیک است و ره ایمن کمال
لیک تا آنجا ز خود گر نگذری نتوان رسید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.