هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ است که در آن شاعر به زیباییهای معشوق و تأثیرات سحرآمیز او اشاره میکند. او از عاشقانی میگوید که در طلب معشوق هستند و از اشکها و دلتنگیهای خود سخن میگوید. همچنین، شاعر به مقایسههایی مانند سرو و گل در باد میپردازد و از زلف معشوق و بوی خوش آن یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
شمارهٔ ۴۵۹
عاشقانت بسحرها که دعا می گویند
به دعا بوی نو از باد صبا می جویند
من بسر می روم و دیده براه طلبت
بی رهی بین د گرانرا که بپا می پویند
چیست بر کشنه دلدار بی گریه زار
چون شدش هر سر مو زندہ کرا می مویند
اشکها را بزن ای دیدۂ گریان به زمین
که چرا خاک رهش از رخ ما می شویند
با وجود قد دلجوی و گل خود رویش
در چمن سرو و گل از باد هوا می رویند
زلف او کرده رها غالیه پویان ختا
نافه آهوی چین را به خطا می پویند
شعر نو چون همه گویند که سحراست کمال
دوستان سخنت شعره چرا می گویند
به دعا بوی نو از باد صبا می جویند
من بسر می روم و دیده براه طلبت
بی رهی بین د گرانرا که بپا می پویند
چیست بر کشنه دلدار بی گریه زار
چون شدش هر سر مو زندہ کرا می مویند
اشکها را بزن ای دیدۂ گریان به زمین
که چرا خاک رهش از رخ ما می شویند
با وجود قد دلجوی و گل خود رویش
در چمن سرو و گل از باد هوا می رویند
زلف او کرده رها غالیه پویان ختا
نافه آهوی چین را به خطا می پویند
شعر نو چون همه گویند که سحراست کمال
دوستان سخنت شعره چرا می گویند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.