۲۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۳

گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد

نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد

بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
تا در خم ابرویش دله گوشه نشین باشد

زین خاک درم بادا رخ دور اگر روئی
چون روی من خاکی در روی زمین باشد

خط گرد بگره لب نقش دهنش پیدا
انگشت نما خانم از نقش نگین باشد

زین نکته که هست آن رو از خلد برین خوشتر
گر زلف نه پیچد و خال تو برین باشد

گفتار کمال ارزد هر بیت به دیوانی
یک نکته ازین دفتر گفتیم و همین باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.