هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از عشق بی‌وفا و جدایی است. شاعر از عشق‌بازی‌های معشوق و بی‌وفایی او شکایت دارد و از دلسردی و ناامیدی خود می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که در برابر سرنوشت تسلیم شود و به عزای عشق بنشیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند درد عشق، بی‌وفایی و جدایی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سطح بالا، این شعر را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌سازد.

شمارهٔ ۱۰

همین بود سبب دیر آشنایی ما
که زود گل نکند آتش جدایی ما

چه دیده‌ایم ندانم ز عشق‌بازی تو
چه جسته تو ندانم ز بی‌وفایی ما

به زیر خنجر آن شوخ عجز و لابه مکن
دلا عبث مشکن کاسه گدایی ما

به رفع تهتم قتلم سیاه‌پوش شده است
دو چشم شوخ تویعنی بود عزایی ما

در آن مقام که از صرف عمر می‌پرسند
تو هم بگوی که (صامت) بود فدایی ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.