هوش مصنوعی:
این شعر به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش میپردازد. شاعر با بیان رشادتها و فداکاریهای امام حسین (ع) و یارانش، به ویژه در برابر شمر و دیگر دشمنان، به توصیف ظلم و ستمی که بر آنان رفته است، میپردازد. همچنین، شعر به صبر و استقامت امام حسین (ع) و وفاداری او به خداوند اشاره دارد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل موضوعات عمیق مذهبی و تاریخی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، توصیفهای شدید از ظلم و شهادت ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۲ - و برای او همچنین
دا که از رخ حسین شمر حیا نمیکند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمیکند
کس نکشیده در جهان تیغ به روی میهمان
تشنه جدا سر کسی کس ز قفا نمیکند
خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را
بین که چگونه میکشد خسرو تشنه کام را
ظلم جوان و پیر را طعنه خاص و عام را
روی شکایت از وفا سوی خدا نمیکند
بس که ز صبر کرده پر قدرت حق نمای او
آمده ترک آرزو عمده آرزوی او
شمر دمی هزار دم گر ببرد گلوی او
سر ز جفا نمیکشد ترک وفا نمیکند
حال خراب وی شود دم به دم از خرابتر
قلب کباب وی شود هر نفسی کباب تر
گر بر طفل گردد از خجلت آب آب تر
با همه درد بیدوا فکر دوا نمیکند
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی
دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
ورنه به تیغ ساربان از بدنش ز گمرهی
دست شریف را جدا او زد و جا نمیکند
آنکه ز آب رحمتش خاک وجود گل شده
کام زبانش از عطش این همه مشتعل شده
خنجر دست شمر از طاقت او خجل شده
دریم خون خود عبث تشنه شنا نمیکند
واقعه خلیل را برد حسین از میان
دادن سر ذبیح را محو نمود داستان
هیچ ذبیح کی فدا گشته چو اکبر جوان
هیچ خلیل چون حسین رو به منی نمیکند
آن رسول یک به یک کرد به ملک نینوا
بیسر و دست و تن به تن بر سر خاک کرده جا
تن شده آنقدر هدر جان شده آنچنان هبا
کز پی دفن کس گذر بر شهدا نمیکند
جلوه حسن کبریا گشت ز شوق رهزنش
حلقه موی دوست شد طوق وفا بگردنش
(صامت) پست رتبه زد دست طلب به دامنش
عشق حسین سر جدا شاه و گدا نمیکند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمیکند
کس نکشیده در جهان تیغ به روی میهمان
تشنه جدا سر کسی کس ز قفا نمیکند
خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را
بین که چگونه میکشد خسرو تشنه کام را
ظلم جوان و پیر را طعنه خاص و عام را
روی شکایت از وفا سوی خدا نمیکند
بس که ز صبر کرده پر قدرت حق نمای او
آمده ترک آرزو عمده آرزوی او
شمر دمی هزار دم گر ببرد گلوی او
سر ز جفا نمیکشد ترک وفا نمیکند
حال خراب وی شود دم به دم از خرابتر
قلب کباب وی شود هر نفسی کباب تر
گر بر طفل گردد از خجلت آب آب تر
با همه درد بیدوا فکر دوا نمیکند
داشت چه از رضای حق شاه شهید آگهی
دست ز جان بشست با کوکبه یداللهی
ورنه به تیغ ساربان از بدنش ز گمرهی
دست شریف را جدا او زد و جا نمیکند
آنکه ز آب رحمتش خاک وجود گل شده
کام زبانش از عطش این همه مشتعل شده
خنجر دست شمر از طاقت او خجل شده
دریم خون خود عبث تشنه شنا نمیکند
واقعه خلیل را برد حسین از میان
دادن سر ذبیح را محو نمود داستان
هیچ ذبیح کی فدا گشته چو اکبر جوان
هیچ خلیل چون حسین رو به منی نمیکند
آن رسول یک به یک کرد به ملک نینوا
بیسر و دست و تن به تن بر سر خاک کرده جا
تن شده آنقدر هدر جان شده آنچنان هبا
کز پی دفن کس گذر بر شهدا نمیکند
جلوه حسن کبریا گشت ز شوق رهزنش
حلقه موی دوست شد طوق وفا بگردنش
(صامت) پست رتبه زد دست طلب به دامنش
عشق حسین سر جدا شاه و گدا نمیکند
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱ - و برای او
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳ - و برای او همچنین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.