هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و درد دوری از معشوق میگوید و بیان میکند که بدون حضور معشوق، هیچ نعمت و لذتی ارزش ندارد. او از بیتوجهی معشوق شکایت کرده و تأکید میکند که بدون عشق او، همه چیز بیفایده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استفاده از استعارههای ادبی است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و دوری ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۱۶
من به درد دل خوشم جان مرا صحت چه سود
نوش آنلب در خورست این تشنه را شربت چه سود
آروزمند قد و قند ب ر روی ترا
سایه طوبی و آب کوثر و جنت چه سود
ناز نو سازد مرا به نعمت و ناز جان قسمتی
گر نباشد ناز تو از ناز و از نعمت چه سود
می کنم درد و بلا را بر دل و جان قسمتی
چون مرا این بود از خوان غمت قسمت چه سود
گر چه مصروفست همت در طلوع صبح مهر
اختری چون نیست در طالع مرا همت چه سود
گفته فرمایش زد گر بدت گوید؟ رقیب
نیک می فرمایی اما کشتی را لت چه سود
چون نداری در خور مخدومیش وجهی کمال
روی گرد آلود سودن بر در خدمت چه سود
نوش آنلب در خورست این تشنه را شربت چه سود
آروزمند قد و قند ب ر روی ترا
سایه طوبی و آب کوثر و جنت چه سود
ناز نو سازد مرا به نعمت و ناز جان قسمتی
گر نباشد ناز تو از ناز و از نعمت چه سود
می کنم درد و بلا را بر دل و جان قسمتی
چون مرا این بود از خوان غمت قسمت چه سود
گر چه مصروفست همت در طلوع صبح مهر
اختری چون نیست در طالع مرا همت چه سود
گفته فرمایش زد گر بدت گوید؟ رقیب
نیک می فرمایی اما کشتی را لت چه سود
چون نداری در خور مخدومیش وجهی کمال
روی گرد آلود سودن بر در خدمت چه سود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.