هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات عمیق و عاشقانه‌ی شاعر سخن می‌گوید. شاعر از فراق و دوری معشوق رنج می‌برد و با تصاویر شاعرانه‌ای مانند خاک راه، خواب ناآرام، و مگس‌های پیرامون شمع، احساس تنهایی و دلتنگی خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به ضعف جسمانی و ناتوانی عاطفی دارد که نشان‌دهنده‌ی عمق غم و اندوه اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۵۷۸

خاک راه تر از آن روز که آمد به نظر
خواب در چشم من خسته نیاید دیگر

تونیا روشنی دیده اگر داشت چرا
دید آن خاک قدم در نظر آورد دگر

غم نگنجد به دل از ذوق دهان تو مرا
صحبت تنگ فتادست مگس را به شکر

تینهای مژه بر خاک درت دادم آب
تا کند چشم من از کحل بصر قطع نظر

مشنو آه سحر من که پریشان نکنی
خاطر نازک خود همچو گل از باد سحر

چون تن لاغر من نیر تو زان شد باریک
که به خونابه خورا می گذراند به جگر

دی طبیبم بر خود خواند ز ضعفم پشه ای
بگرفت و بر او ناله کنان برد به پر تازه پر

لحظه لحظه رخم از خاک درت تازه ترست
میشود از خاک بلی گونه زر

دوش می گشت بسر بر در تو بی تو کمال
گر نمی گشت چنین با تو نمی گشت بسر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.