هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان دردها و رنجهای عاشقانه خود میپردازد و از معشوق طلب شفا و رحمت میکند. او به رغم بیرحمی معشوق، همچنان خرسند است و عشق خود را بیچشمداشت ابراز میکند. شاعر از سوختن جان خود سخن میگوید و در نهایت، تقاضا میکند که معشوق تنها کمال را بر درگاه خود بگذارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و سوختن جان ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۲۰
من و دردت مرا دوا این بس
از توام شربت شفا این پس
ای که داری دوای درد دلم
آن ترا باش گو مرا این بس
ما به بی رحمی از تو خرسندیم
نظر رحمت از شما این بس
میکشی و نمی کنی آزاد
بنده را از تو خونبها این بس
سوختن جان من چه سود چو هیچ
نکند جان من ترا این بس
به همین قطع کن که راندی تیغ
گنه عشق را جزا این بس
بر درت جز کمال را مگذار
که بر آن استان گدا این بس
از توام شربت شفا این پس
ای که داری دوای درد دلم
آن ترا باش گو مرا این بس
ما به بی رحمی از تو خرسندیم
نظر رحمت از شما این بس
میکشی و نمی کنی آزاد
بنده را از تو خونبها این بس
سوختن جان من چه سود چو هیچ
نکند جان من ترا این بس
به همین قطع کن که راندی تیغ
گنه عشق را جزا این بس
بر درت جز کمال را مگذار
که بر آن استان گدا این بس
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.