هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، دلبستگی، رنجهای عاشقانه و مفاهیم فلسفی مانند فداکاری و گذشت میپردازد. شاعر از دلهایی که دلداری ندارند، عاشقان بیقرار، و زیباییهای طبیعت مانند سرو و گل صحبت میکند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند سوز و گداز عاشقانه و ترس از ناکامی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و تمثیلهای بهکار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۶۳۱
دل که دلداری ندارد دل نشاید خواندنش
نیست عاشق گر نباشد رسم جان افشاندنش
گرچه افتادست بر خاک رهش گلگون اشک
تا مجالی هست خواهیم از پی او راندنش
سهل باشد گر کنار ما گرفت از گریه آب
بر کنار آب چون گل گر توان بنشاندنش
سرو می گویند از آن قامت به حیرت مانده است
ز آنچه می گویند می ماند به بکجا ماندنش
خنده او میکشد ما را سرش بازیم و جان
زآنکه طفل است و به بازی میتوان خنداندنش
گر بخواهد عود پیش زلف و خالت عود سوز
چوب می باید نخستین آنگهی سوزاندنش
پیش روی بار از ناسوختن نرسد کمال
زاهدا تا کی ز آتش دم به دم ترساندنش
نیست عاشق گر نباشد رسم جان افشاندنش
گرچه افتادست بر خاک رهش گلگون اشک
تا مجالی هست خواهیم از پی او راندنش
سهل باشد گر کنار ما گرفت از گریه آب
بر کنار آب چون گل گر توان بنشاندنش
سرو می گویند از آن قامت به حیرت مانده است
ز آنچه می گویند می ماند به بکجا ماندنش
خنده او میکشد ما را سرش بازیم و جان
زآنکه طفل است و به بازی میتوان خنداندنش
گر بخواهد عود پیش زلف و خالت عود سوز
چوب می باید نخستین آنگهی سوزاندنش
پیش روی بار از ناسوختن نرسد کمال
زاهدا تا کی ز آتش دم به دم ترساندنش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.