هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و دوری معشوق می‌نالد. او از ناشناخته ماندن نزد معشوق، رنج‌های عشق یکطرفه، و انتظار بی‌پایان برای بازگشت یار می‌گوید. همچنین به ناتوانی خود در برابر جذبه‌های معشوق و تأثیر عمیق این دوری بر عقل و دلش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۶۳۲

رفت بار من و بگذاشت مرا با دل ریش
آشنا ناشده بیگانه شد از عاشق خویش

نوش ناکرده هنوز از می وصلش جا می
خوردم از فرفت او بر دل ریش این همه نیش

قاصدی کو که بیارد خبر از آمدنش
تا فرستم بر او جان و دل رفته ز پیش

اگر تکبر کند و تازه به من می رسدش
ارزانکه او محتشم است و من مسکین درویش

آن کمان گوشه ابرو چه بلائیست زهی
که برآورد مرا راست چو تیر از همه کیش

جای آنست کز اندیشه دوری تو باز
سر بر آرد به جنون عقل من دور اندیش

جمع بود از تو پراکنده دلیهای کمال
باز رفتی و پراکنده نمک بر سر ریش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.