هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید. او از زیبایی معشوق، اشتیاق خود به دیدار او، و رنجهای عشق میگوید. همچنین، شاعر از بیتوجهی معشوق و رنجهای ناشی از آن شکایت دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا غیرقابل درک باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته در شعر ممکن است نیاز به درک ادبی بالاتری داشته باشند.
شمارهٔ ۶۳۹
گنه دیده گراینست که کردم نگهش
دل مینادشب و روز بجز در نگهش
روی از ماه تمام ابروی او ماه نوست
دیدمی هر دو اگر دیده شدی مه به مهش
چون روم بر اثر او مرو ای سایه به من
که تحمل نکند بار گران خاک رهش
گر به اشکم نظر افکندی و شد چشم تو سرخ
باز بروی رقیب افکن و گردان سیهش
دل در افتاد در آن چاه ذقن چشم به زلف
به رسن های بریده که برآرد ز چهش
جان براینست که تنها خورد اندیشه تو
دل در اندیشه آن که ندهد فرحش
از تو بوسی طلبیدست بدریوزه کمال
تا کی این بخل تو دشنام ندادی بدهش
دل مینادشب و روز بجز در نگهش
روی از ماه تمام ابروی او ماه نوست
دیدمی هر دو اگر دیده شدی مه به مهش
چون روم بر اثر او مرو ای سایه به من
که تحمل نکند بار گران خاک رهش
گر به اشکم نظر افکندی و شد چشم تو سرخ
باز بروی رقیب افکن و گردان سیهش
دل در افتاد در آن چاه ذقن چشم به زلف
به رسن های بریده که برآرد ز چهش
جان براینست که تنها خورد اندیشه تو
دل در اندیشه آن که ندهد فرحش
از تو بوسی طلبیدست بدریوزه کمال
تا کی این بخل تو دشنام ندادی بدهش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.