هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به مفاهیمی مانند جدایی روح از جسم، عشق، رنج و آرزوهای انسانی میپردازد. شاعر از نبود لذت و بهرهمندی در زندگی بدون عشق و معنویت سخن میگوید و با استفاده از استعارههای زیبا مانند کوثر، خضر، و گلستان، عمق احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۶۵۳
کسی که دوست ندارد ز جان ندارد
که جسم دور ز جان از جهان ندارد حظ
حظر چو کوثر است به خلد آب خضر در ظلمات
رواست گر لب ما زان دهان ندارد حظ
چه رنگ از رخ خوبان رقیب را جز جنگ
که باغبان ز گل و گلستان ندارد حظ
نکرده زلف به کف زآن ذقن چه بهره برم
که تشنه از چه بی ریسمان ندارد حظ
خوش آبدش که ببیند تنم رنیم و رفات
مگر پریست که جز استخوان ندارد حظ
نشان خاک درشه پارسا گرفتم بافت
ز سرمه دیده اعمی چنان ندارد حظ
به زاهد این سخن تره اثر نکرد کمال
درخت خشک ز آب روان ندارد حظ
که جسم دور ز جان از جهان ندارد حظ
حظر چو کوثر است به خلد آب خضر در ظلمات
رواست گر لب ما زان دهان ندارد حظ
چه رنگ از رخ خوبان رقیب را جز جنگ
که باغبان ز گل و گلستان ندارد حظ
نکرده زلف به کف زآن ذقن چه بهره برم
که تشنه از چه بی ریسمان ندارد حظ
خوش آبدش که ببیند تنم رنیم و رفات
مگر پریست که جز استخوان ندارد حظ
نشان خاک درشه پارسا گرفتم بافت
ز سرمه دیده اعمی چنان ندارد حظ
به زاهد این سخن تره اثر نکرد کمال
درخت خشک ز آب روان ندارد حظ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.