هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر اشتیاق شاعر به دیدار معشوق و وصال با اوست. شاعر از زیبایی‌های معشوق و عشق به او سخن می‌گوید و آرزوی رهایی از تعلقات دنیوی را دارد. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی مانند فنا در معشوق و وحدت وجود نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به دانش ادبی و شناخت ادبیات کلاسیک نیاز دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۶۹۸

بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم
در باغ وصل از گل روی تو برخوریم

باشد اسیر چشم گدایان پادشاه
بردار پرده تا که رخت سیر بنگریم

کوری دیده گو بشکن حور پای ما
اگر سر بغرف هاش چو طوبی در آوریم

در خلوتی که ثانی اثنین آن صباست
خود را ز خیل رابعهم نیز نشمریم

ای باد اهل روضه زحسرت بسوختند
دیگر به کس مگوی که ما خاک آن دریم

ما را به روز واقعه خاطر به آن خوش است
کز خاک آستان تو تصدیع می بریم

گر جان طلب کند ز تو جانان بده کمال
تا جنس عاریت به خداوند بسپریم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.