۲۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹۹

بیا ساقی که بیخ غم به دور گل براندازیم
می گلگون طلب داریم و گل در ساغر اندازیم

سر رقص و سراندازی سرو و لاله را با هم
سهی سروی به دست آریم و در پایش سراندازیم

اگر از شوق جمال گل گرفته لاله جام مل
او کله بر آسمان انداخت از آن برتر اندازیم

به آواز رباب و نی بنوشیم آشکارا می
به شهر آوازة رندی و می خواری در اندازیم

مین دم باشد ای واعظ که تا قاضی خبر یابد
کشیم او را ز محراب و نرا از منیر اندازیم

به خاک پای خود چندان بده فرصت سر ما را
که بر گیریمش از پایه به پای دیگر اندازیم

کمال از موج غم چون نیست گرداب جهان خالی
بیا تا بر لب دریای باد. لنگر اندازیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.