هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه و عرفانی، از عشق به معشوق و دل‌بستگی به او سخن می‌گوید. او حاضر است همه چیز را فدا کند تا به وصال معشوق برسد و از دنیا و تعلقات آن دست بشوید. همچنین، به مخالفت با نصیحت‌های زاهدانه می‌پردازد و عشق را برتر از هر چیز می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رهایی از تعلقات دنیوی و مخالفت با زهد ممکن است نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۷۲۱

دارم آن سر که سر زلف نگاری گیرم
بر سر کوی دلارام قراری گیرم

خرقه بفروشم و دفتر گرو باده کنم
جام می نوشم و از روضه کناری گیرم

آستین بر همه افشانم و از جان و جهان
دست کوته کنم و دامن باری گیرم

نکنم توبه و در حلقة سودا زدگان
با سر زلف نگاری سرو کاری گیرم

گرچه روزی بشب آورد پندار که من
از خطت بر دل آشفته غباری گیرم

گو نصیحت مکن از روی تو ای زاهد شهر
ناصع آن نیست که او را به شمار گیرم

گر تو سیب زنخ خویش نپوشی ز کمال
من برای دلم از روی تو باری گیرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.