هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق و جدایی معشوق مینالد و از روزگار تلخ خود شکایت میکند. او از بیوفایی دنیا و ناامیدی از وصل سخن میگوید، اما در عین حال، از عشق و وفاداری خود به معشوق نیز یاد میکند. با وجود همه رنجها، شاعر سپاسگزار است و غم معشوق را مونس خود میداند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج عشق برای سنین پایین مناسب نیست.
شمارهٔ ۷۲۴
دل برفت از دست ما تنها نه دل دلدار هم
سینه از داغ جدانی خسته و انگار هم
آخر آمد روز وصل و روزگار عیش نیز
چشم خوابانید بخت و دولت بیدار هم
گر بگویم پیش باران درد بی باری خویش
بر من بیدل بگرید بار هم اغیار هم
بیوفانی بین کزو جز پرسشم امید نیست
خاطر باری نمیجوید بدین مقدار هم
گر برنجاند مرا بسیار تر از دیگران
هم نرنجم بلکه دارم منت بسیار هم
تا غم و اندوه او غمخوار و مونس شد مرا
فارغ و آسوده ام از مونس و غمخوار هم
با رخ او مهر پنهان چند میورزی کمال
کاین سخن در کوی شد مشهور و در بازار هم
سینه از داغ جدانی خسته و انگار هم
آخر آمد روز وصل و روزگار عیش نیز
چشم خوابانید بخت و دولت بیدار هم
گر بگویم پیش باران درد بی باری خویش
بر من بیدل بگرید بار هم اغیار هم
بیوفانی بین کزو جز پرسشم امید نیست
خاطر باری نمیجوید بدین مقدار هم
گر برنجاند مرا بسیار تر از دیگران
هم نرنجم بلکه دارم منت بسیار هم
تا غم و اندوه او غمخوار و مونس شد مرا
فارغ و آسوده ام از مونس و غمخوار هم
با رخ او مهر پنهان چند میورزی کمال
کاین سخن در کوی شد مشهور و در بازار هم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.