هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از فراق یار و ناتوانی خود در کنترل اوضاع می‌نالد. او از غم و اندوهی که پس از رفتن یارش احساس می‌کند سخن می‌گوید و از نبود یاوری که قبلاً در کنارش بود شکایت دارد. دوستانش به او توصیه می‌کنند که برای زندگی خود تدبیری بیاندیشد، اما او خود را ناتوان می‌بیند. شاعر از وعده‌های دیدار یارش و امیدواری‌های بی‌ثمرش می‌گوید و از قضاوت دیگران درباره‌اش نگران است. او از زندگی بدون یارش شرمسار است و از آینده‌ای که ممکن است با یا بدون یارش داشته باشد، هراسان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، غم و اندوه، و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک کامل این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال دیده می‌شود.

شمارهٔ ۷۳۴

رفت از دست من آن زیبانگاری چون کنم
نیست در دسٹم عنان اختیاری چون کنم

در همه احوالم او بودی که بودی غمگسار
این زمان جز غم ندارم غمگساری چون کنم

دوستان گویند هان تدبیر کار خویش کن
من ز کار افتاده ام تدبیر کاری چون کنم

در میان ما حدیثی چون نرفت او را چه رفت
هر یکی گوید حدیثی از کناری چون کنم

هیچ بارم بر تن و جان اینچنین باری نبود
می کشم ناچار و ناکام انتظاری چون کنم

وعده دیدار فرمودست و بر امید آن
من چنین گشتم که می گویند آری چون کنم

هر کسی گوید فلانی بیدل و بی دین شد است
وای اگر بیاو بمانم روز گاری چون کنم

یک زمان بی او بماندم صد خجالت می برم
وای اگر باو بمانم روز گاری چون کنم

در چنین حالت ز باران چشم باری داشتم
چون ندیدم باری از هیچ یاری چون کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.