هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات خود در روز عید میگوید و از دوری از می و ساقی اظهار شرمندگی میکند. او تصمیم میگیرد که دیگر در خلوت ننشیند و از پندهای واعظ شهر نیز پیروی نکند. شاعر به دنبال یافتن کسی است که در راه عشق و مستی جان داده باشد تا به او احترام بگذارد و در پایان، خود را سالخوردهای میداند که از صد پیر هم با تجربهتر است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و اشاراتی به شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷۳۵
روز عید است و من امروز بر آن در میرم
که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم
من بخلوت ننشینم پس از این گر بمثل
زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم
پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
آنکه بر خاک در میکده جان داد کجاست
تا نهم بر قدم او سر و پیشش میرم
خلق گویند که بی پیر بر رنج کمال
سالخورده می امروز به از صد پیرم
که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم
دو سه ماه است که دورم ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به رو آمد از این تقصیرم
من بخلوت ننشینم پس از این گر بمثل
زاهد صومعه بر پای نهد زنجیرم
پند پیرانه دهد واعظ شهرم لیکن
من نه آنم که دگر پند کسی بپذیرم
آنکه بر خاک در میکده جان داد کجاست
تا نهم بر قدم او سر و پیشش میرم
خلق گویند که بی پیر بر رنج کمال
سالخورده می امروز به از صد پیرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.