هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و پر از استعاره‌های زیباست که در آن شاعر از بیان احساسات خود به معشوق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند قند، سیب، زلف و برگ گل، عشق و ستایش خود را به معشوق بیان می‌کند. شاعر همچنین به تأثیر کلام خود بر دل معشوق اشاره می‌کند و از دعاهای سحرگاهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۴۰

زیر لب قند مکرر سخنت را گفتم
گر ترا هیچ نگفتم دهنت را گفتم

گرچه گفتم به شبیخون در دلها شکنی
آن سخن زلف شکن در شکست را گفتم

از سخن های لطیفم ز تری آب چکد
هر سخن کز دل صافی بدنت را گفتم

ذقت دیدم و گفتم که تو سیبی و بهی
هرچه آمد به دهانم ذقت را گفتم

من به جانت که نگفتم تن تو برگ گل است
بلباس دگری پیرهنت را گفتم

دست برداشت بی سرو و به من آمین گفت
هر دعائی که سحر جان و تنت را گفتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.