۲۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵۶

عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم
وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم

تا دامنت بدست ارادت گرفته ایم
دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم

در حیرتم که بینو چرا مرده نیستم
در خجلتم که بینو چرا زنده مانده ایم

از بهر گرد سم سمند تو هر دمی
گلگون اشک در عقبشه تند رانده ایم

بیزارم از وجود خود و ماجرای تو
این با کمال ساده درون باز مانده ایم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.