هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره دوری از معشوق و عشق بیپاسخ است. شاعر از محرومیت طولانی از دیدار معشوق، بیقراری برای دریافت نامهای از او، و ارادت بیشائبه به معشوق سخن میگوید. او از حیرت و خجلت خود از زنده ماندن بدون معشوق میگوید و اشکهایش را نشانهای از عشق بیپایانش توصیف میکند. در نهایت، شاعر از وجود خود و ماجرای عشقش بیزار است و احساس میکند در سادگی و بیپناهی باقی مانده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بیزاری از وجود خود ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۷۵۶
عمریست کز دیار تو محروم مانده ایم
وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم
تا دامنت به دست ارادت گرفته ایم
دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم
در حیرتم که بیتو چرا مرده نیستم
در خجلتم که بیتو چرا زنده مانده ایم
از بهر گرد سم سمند تو هر دمی
گلگون اشک در عقبش تند رانده ایم
بیزارم از وجود خود و ماجرای تو
این با کمال ساده درون باز مانده ایم
وز شوق نامهای تو سطری نخوانده ایم
تا دامنت به دست ارادت گرفته ایم
دامن ز هر چه غیر تو باشد نشانده ایم
در حیرتم که بیتو چرا مرده نیستم
در خجلتم که بیتو چرا زنده مانده ایم
از بهر گرد سم سمند تو هر دمی
گلگون اشک در عقبش تند رانده ایم
بیزارم از وجود خود و ماجرای تو
این با کمال ساده درون باز مانده ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.