هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و مستی معنوی، دوری از ریا و زهد ظاهری، و اشتیاق به معشوق الهی سخن میگوید. او خود و دیگر رندان را از زاهدان مغرور دور میداند و به جای بهشت و حور، به روی معشوق دلخوش است. شاعر همچنین از گمنامی در عشق و مشهور بودن به مهر معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۵۷
عمریست که از خلوته در میکده مسئوریم
شب مست و سحر گاهان چون چشم تو مخموریم
کس بوی ریا نشنید از خرفة ما رندان
چون دور به صد فرسنگ از زاهد مغروریم
پی برده بکوی تو تا بافت بوی تو
آسوده به روی تو از جنت و از حوریم
حیران جمال نو ما سوختگان یک یک
پروانه آن شمعیم مستغرق آن نوریم
ای جان گرانمایه نو نوری و ما سایه
با ما چو نو نزدیکی ما از تو چرا دوریم
تا درد دلی گوئیم کو با تو مجال آن
فریاد که نتوانیم دربابه که رنجوریم
گویند کمال از عشق شد شهره به گمنامی
چون ذره گمیم اما با مهر تو مشهوریم
شب مست و سحر گاهان چون چشم تو مخموریم
کس بوی ریا نشنید از خرفة ما رندان
چون دور به صد فرسنگ از زاهد مغروریم
پی برده بکوی تو تا بافت بوی تو
آسوده به روی تو از جنت و از حوریم
حیران جمال نو ما سوختگان یک یک
پروانه آن شمعیم مستغرق آن نوریم
ای جان گرانمایه نو نوری و ما سایه
با ما چو نو نزدیکی ما از تو چرا دوریم
تا درد دلی گوئیم کو با تو مجال آن
فریاد که نتوانیم دربابه که رنجوریم
گویند کمال از عشق شد شهره به گمنامی
چون ذره گمیم اما با مهر تو مشهوریم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.