هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و فداکاری بیحد و حصر خود سخن میگوید. او حاضر است جان و دل خود را فدای معشوق کند، حتی اگر این عشق به رنج و سختی بینجامد. شاعر از غیرت و حسادت خود میگوید و همچنین از ضعف و ناتوانی خود در برابر معشوق. او معتقد است که عشقش به معشوق آنقدر بزرگ است که حتی اگر جهان به او روی خوش نشان دهد، باز هم به مردم دون همت توجهی نخواهد کرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'دیده خون افشان' و 'بگدازمش از غیرت' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۷۶۷
گر دل طلبی از من جان هم به تو در بازم
وره دیده خون افشان آن نیز روان سازم
در پای تو غلطیدن کاریست پسندیده
کاری که چنین باشد هر دم ز سر آغازم
گفتم که چه رسم است این بر روی تو برقع گفت
رسمیست بدو خواهیم کاین رسم براندازم
گر شمع رسد در تو بگدازمش از غیرت
باری چو همی سوزم مگذار که بگدازم
از ضعف چنان گشتم کاین قصه اگر گویم
همچون پشه در گوشت هم نشنوی آوازم
زلف تو به جان و سر بستست گرو با من
تا تو بری این بازی من کمتر از بازم
گر چشم کمال از تو بر جان و جهان افتد
با مردم دون همت من بعد نپردازم
وره دیده خون افشان آن نیز روان سازم
در پای تو غلطیدن کاریست پسندیده
کاری که چنین باشد هر دم ز سر آغازم
گفتم که چه رسم است این بر روی تو برقع گفت
رسمیست بدو خواهیم کاین رسم براندازم
گر شمع رسد در تو بگدازمش از غیرت
باری چو همی سوزم مگذار که بگدازم
از ضعف چنان گشتم کاین قصه اگر گویم
همچون پشه در گوشت هم نشنوی آوازم
زلف تو به جان و سر بستست گرو با من
تا تو بری این بازی من کمتر از بازم
گر چشم کمال از تو بر جان و جهان افتد
با مردم دون همت من بعد نپردازم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.