۲۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷۰

گر گذاری که با تو در نگویم
خاک پایت به چشم ها بخریم

تا ببوسیم آستان ترا
حلقه حلقه نشسته گرد دریم

گر غرامت ستانی از انصاف
سر و دیده نهاده در نظریم

گفته بک شیم ببر سوی خویش
ما از آن کوی جان چگونه بریم

اختری چون تو گر به ما گذرد
به بلندی از آسمان گذریم

کیشت از تیر شد تهی دل پر
پر دلی بین که جمله را سپریم

گر چه آتش زدی به جان کمال
در محبت هنوز نیزه تریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.