هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و علاقه شدید خود به معشوق سخن میگوید. او حاضر است هرگونه فداکاری کند، حتی خاک پای معشوق را ببوسد و سر و جان خود را فدا کند. شاعر از دوری معشوق رنج میبرد و آرزو میکند که بتواند به او نزدیک شود. همچنین، او از مقاومت و پایداری خود در عشق سخن میگوید، حتی اگر معشوق او را بسوزاند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و رنج عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.
شمارهٔ ۷۷۰
گر گذاری که با تو در نگویم
خاک پایت به چشم ها بخریم
تا ببوسیم آستان ترا
حلقه حلقه نشسته گرد دریم
گر غرامت ستانی از انصاف
سر و دیده نهاده در نظریم
گفته بک شیم ببر سوی خویش
ما از آن کوی جان چگونه بریم
اختری چون تو گر به ما گذرد
به بلندی از آسمان گذریم
کیشت از تیر شد تهی دل پر
پر دلی بین که جمله را سپریم
گر چه آتش زدی به جان کمال
در محبت هنوز نیزه تریم
خاک پایت به چشم ها بخریم
تا ببوسیم آستان ترا
حلقه حلقه نشسته گرد دریم
گر غرامت ستانی از انصاف
سر و دیده نهاده در نظریم
گفته بک شیم ببر سوی خویش
ما از آن کوی جان چگونه بریم
اختری چون تو گر به ما گذرد
به بلندی از آسمان گذریم
کیشت از تیر شد تهی دل پر
پر دلی بین که جمله را سپریم
گر چه آتش زدی به جان کمال
در محبت هنوز نیزه تریم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.