هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه بیانگر حال و هوای عاشقان و دیوانگان راه عشق است. شاعر خود را محرم در حریم عشاق می‌داند و از درد و ناله به عنوان همدم یاد می‌کند. او از غم و شادی دوری جسته و در عین حال، با وجود دل خونین، خندان و خرم است. این متن به رابطه‌ی عاشق و معشوق، درد عشق و بی‌خبری دیگران از حال و هوای عاشقان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۸۱

ما در حریم مجلس عشاق محرمیم
با درد پار صاحبه و با ناله همدمیم

تا نوبت غلامی آن در به ما رسید
هر جا که می رویم عزیز و مکرمیم

عاقل خبر نیافت که ما را طریقه چیست
دیوانه پی نبرد که ما در چه عالمیم

در دور غصه های تو کان مستدام باد
فارغ ز شادمانی و آسوده از غمیم

از خون چو غنچه گرچه دل مالبالست
پیش لب و دهان نو خندان و خرمیم

دردسر طبیب گرانست بر سری
ما را که خسته خاطر از آسیب مرهمیم

اگر حال درد ما نکنی باور از کمال
از غم سؤال کن که شب و روز با همیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.