۲۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸۰

ما خانه دل جای تمنای تو کردیم
در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم

شوریده سری جمله گرفتیم به گردن
او آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم

دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
آن روز که از دور تماشای تو کردیم

از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم

هر لحظه به ما گرمتری از ستم و جور
تا در دل آتش زده مأوای تو کردیم

بر سینه ما چند نهد داغ فراقت
آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم

چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
قطع نظر از دیده بینای تو کردیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.