هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان میشود که از بیان احساسات خود به معشوق خودداری میکند. شاعر از باران، انتظار، غمها، رقیب و زلف معشوق سخن میگوید و در نهایت از رنجش چشمهای معشوق مینالد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۷۸۷
مرا گویند باران کیست بار تو چرا گویم
ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم
نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان
برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم
نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم
نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم
رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود
به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم
گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب
سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم
و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد
چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم
اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی
من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم
ز مهروبان کدامست اختیار نو چرا گویم
نشسته بر سر راه طلبکاری چو مشتاقان
برای کیست چندین انتظار تو چرا گویم
نماند از خوردن غمهای تو نام و نشانی هم
نگونی چیست نام غمگسار نو چرا گویم
رقیب ار گویدم کای بیخبر از کار و بار خود
به من باری بگو تا چیست کار تو چرا گویم
گرم باشد مجال نطق پیش تو به روز و شب
سخن جز از سر زلف و عذار تو چرا گویم
و اگر باز از قرار دوستی آن زلف بر گردد
چرا و چون به زلف بی قرار تو چرا گویم
اگر خون کمال آن غمزه ریزد از سر مستی
من این رنجش به چشم پر خمار تو چرا گویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.