هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که توانایی دوری از او را ندارد. او از غم و درد عشق رنج میبرد و حاضر است هر خدمتی را برای معشوق انجام دهد، حتی اگر به معنای تحقیر باشد. شاعر همچنین از ناتوانی خود در درمان دل شکستهاش مینالد و تأکید میکند که عشق را بر خرد ترجیح داده و هیچ علاقهای به دیگران ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و تحقیر ممکن است برای گروههای سنی پایینتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۷۹۸
من طاقت دوری ز رخ یار ندارم
جز بردن بار غم او کار ندارم
صد بار فزون چاکر درگاه خودم خواند
با این همه در خدمت او بار ندارم
آه از من دلخسته که می میرم و در دست
ندیر علاج دل بیمار ندارم
با عشق بر آمیختم و ترک خرد گفت
یعنی که سر صحبت اغیار ندارم
خواهم که به روی تو کنم روزه شبی را
اینست که آن دولت بیدار ندارم
گر مرتبه خدمت سگبان نو یابم
فرمان سگانت برم و عار ندارم
گویند کمال از سر کویش سفری کن
با بسته ام و فوت رفتاره ندارم
جز بردن بار غم او کار ندارم
صد بار فزون چاکر درگاه خودم خواند
با این همه در خدمت او بار ندارم
آه از من دلخسته که می میرم و در دست
ندیر علاج دل بیمار ندارم
با عشق بر آمیختم و ترک خرد گفت
یعنی که سر صحبت اغیار ندارم
خواهم که به روی تو کنم روزه شبی را
اینست که آن دولت بیدار ندارم
گر مرتبه خدمت سگبان نو یابم
فرمان سگانت برم و عار ندارم
گویند کمال از سر کویش سفری کن
با بسته ام و فوت رفتاره ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.