هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که در انتظار وصال اوست. او از رنج‌های عشق و هجران می‌نالد و امیدوار است که روزی این دردها با دیدار معشوق درمان شود. باد صبا نمادی از پیام‌رسان معشوق است و شاعر همه شب منتظر آن است. در نهایت، او از غم و اندوهی که در آن گرفتار شده، شکایت می‌کند و آرزوی رهایی از این وضعیت را دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۹۹

من که از وصل تو ای دوست جدا می باشم
سال و مه منتظر وصل شما می باشم

درد عشق تو مرا کشت دوا کن جانا
کاندر این درد به امید دوا می باشم

صبحدم باد صبا چون ز تو آرد پیغام
همه شب منتظر باد صبا می باشم

به تمنای وصال تو که بابم روزی
اندر غم و هجران و بلا می باشم

جان همی گفت که از دست غمت ای دلبر
اندر این مجلس تن بی سرو پا می باشم

را رهان زودم از این غمکده دیده کمال
کاندر این غمکده بی برگ و نوا می باشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.