هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و عشق ناکام میگوید. او با گریههای شبانه، اشکهای خونین و دلسوزیهایش، احساسات عمیق خود را بیان میکند. با وجود بسته بودن درهای وصال، او همچنان امیدوار است. شاعر از نالههایش، سرزنشهای دیگران و دلسوختگیهایش میگوید و در نهایت، به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.
شمارهٔ ۸۰۹
هر شبی خاک درت از گریه پر خون می کنم
چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
در کنار بحر دیده دم به دم خون می کنم
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
میزنم هر ساعتش از خانه بیرون می کنم
در نگیرد گفت و گوی حاسدان در من که من
همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می کنم
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
بازش از نظاره روی تو موزون میکنم
چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
در کنار بحر دیده دم به دم خون می کنم
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
میزنم هر ساعتش از خانه بیرون می کنم
در نگیرد گفت و گوی حاسدان در من که من
همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون می کنم
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
بازش از نظاره روی تو موزون میکنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.