هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود مانند عشق، درد و غم سخن می‌گوید. او از عناصری مانند اشک، زلف، چشم مست و دل شکسته برای بیان حالات درونی خود استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیمی مانند صبر، مشورت و همراهی با درد و غم دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۸۱۱

بار اشکم دید و شد بر من رحیم
سائلان را دوست میدارد کریم

بر بناگوشت ز مسکینی دو زلف
هر دو می افتند بر بالای سیم

چشم مستت ترک یک لخت است لیک
دل به نیع نیز می سازد دو نیم

زان سر زلف و دهان دل خون شدست
حول سود چون دال پیوندد به میم

کس نشد از چشم و زلف مستفید
کاین سواد نادرست است آن سفیم

مشورت کردند با هم صبر و غم نیست
آن سفر کرد اختبار این شد مقیم

همدم جز به درد و غم کمال
خوش بود صحبت به باران قدیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.