هوش مصنوعی: این شعر از عادت‌های قدیمی و شکستن عهد و وفا سخن می‌گوید. شاعر از ترس آسیب دیدن دل‌های نازک و شکستن عشق می‌گوید و به تصاویری مانند شکستن زلف و چشم و دهان اشاره می‌کند. همچنین، به موضوع عشق و رنج‌های آن پرداخته و از شکستن عصای توبه در عشق سخن می‌گوید. در نهایت، به ارزش وصلت و عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکستن عهد و وفا و رنج‌های عشق نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی و روابط انسانی دارد.

شمارهٔ ۸۲۱

ای عادت قدیمت دلهای ما شکستن
بر خود درست کردی عهد و وفا شکستن

ترسم که پای نازک آزرده سازی از دل
این آبگینه ناکی در زیر پا شکستن

طرف دو رخ رها کن تا بشکنیم زلفت
یک آرزو چه باشد در ماهها شکستن

بادام و پسته غمزی کردند از آن لب و چشم
چشم و دهان هر یک باید جدا شکستن

سر بر خط تو دارم همچون قلم چه موجب
راندن بگفت مردم هر دم مرا شکستن

صوفی شهر ما را بت شد عصای توبه
در عشق فرض باشد بر وی عصا شکستن

پیش کمال وصلت ملکه در عالم ه ارزد
رسمیست مشتری را اول بها شکستن
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.