۲۶۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲۲

ای غمت آرام جان عاشقان
از تو پر شادی جهان عاشقان

خال مشکینت سواد الوجه ماست
این بود بر رخ نشان عاشقان

بر زبانها ذکر نامت رفت حیف
این بود ورد زبان عاشقان

خادما بر زاهد افشان مروحه
گر مگس رانی ز خوان عاشقان

عاشقان از هر طرف در جوششند
کیست آیا در میان عاشقان

تا فزون از عاشقان باشم بسی
عاشقم بر عاشقان عاشقان

گر به جانان زندگی بابی کمال
زندگی بابی به جان عاشقان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.