هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق به وطن و معشوق سخن می‌گوید. او از خاک وطن به عنوان نمادی از عشق و وفاداری یاد می‌کند و آرزوهای خود را بیان می‌دارد. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و انتظار می‌گوید و از رقیب خود شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و تأمل دارند که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۸۳۸

خاک پایت دوست دارد روی من
نیست عیب ای دوستان حب الوطن

خاک گشتم این سخن چندان رقیب
در دهن داری که خاکت در دهن

آرزوی ماست زلفت بشکنش
در جهان یک آرزوی ما شکن

گفته دیگر نسوزم جان تو
جان من دیگر چه باشد سوختن

کاری برای من خسم تو آنشی چند انتظار
در دل من ز انتظار آتش مزن

ای رفیب ار چشمم از سر بر کنی
چشم ازو گر بر کنم چشمم بکن

عقل و دل گفتم که دزدید از کمال
زیر لب خندان چه دانم گفت من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.