هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی‌های طبیعت و معشوق خود سخن می‌گوید. او از سرو، چمن، غنچه، سوسن، و گل به عنوان نمادهایی برای توصیف یار خود استفاده می‌کند. همچنین، شاعر به عشق و دلدادگی اشاره می‌کند و از زلف معشوق و تأثیر آن بر دل‌ها می‌گوید. در پایان، شاعر از عاشقان و جان‌فشانی آن‌ها در راه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۵۹

سرو می ماند به قد یار من
ز خاک پای سرو از آن رو شد چمن

می کنند از لطف خود با تو حدیث
غنچه و سوسن زبان بین و دهن

گل ترا و او مرا یار عزیز
صحبت بوسن به از صد پیرهن

زلف تو دائم رسن تابی کند
تا کشد دلها از آن چاه ذقن

نقل جان افشان ز لب بر خوان عشق
باز شوری در نمکدانها نکن

تا نمی آیی تو پیش عاشقان
عاشقانرا جان نمی آید بتن

خواهشت دل بود بردی از کمال
جان من دیگر چه می خواهی ز من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.