هوش مصنوعی: شاعر از دل خود می‌خواهد که غم‌ها و رنج‌هایش را به نسیم صبحگاهی (صبا) بگوید و از او می‌خواهد که این دردها را به دیگران منتقل کند. او از سوز دل و مصیبت‌هایی که بر سرش آمده سخن می‌گوید و از صبا می‌خواهد که حتی به کوه‌ها نیز از غم او بگوید تا آنها نیز به فغان درآیند. در نهایت، شاعر از صبا می‌خواهد که اگر فرصتی دارد، خلاصه‌ای از دردهایش را بازگو کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۸۹۳

ای دل حکایت غم خود با صبا بگو
با بار آشنا سخن آشنا بگو

چون بگذری به منزل بار ای نسیم صبح
از روی لطف شمه ای از حال ما بگو

سوزی که هست در دل من شرح آن بده
حالی که رفت بر سر این بلا بگو

تا کوه در خروش و فغان آید از غمم
رمزی ز درد و محنت من با صدا بگو

القصه مجملی ز تفاصیل درد من
گر باشدت مجال سخن ای صبا بگو

چون بشنوی جواب کمال از کمال لطف
لفظ به لفظ هرچه شنیدی بیا بگو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.