هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از سودای معشوق، زیباییهای او مانند موهایش، و فداکاریهای خود سخن میگوید. همچنین، او از رقیب و تلخیهای عشق شکایت میکند اما در نهایت، عشقش را پاک و بیچشمداشت توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رقیب و تلخیهای عشق ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۰۷
اگر مرا صد سر بود هر یک پر از سودای او
چون سر زلفش بیفشانم به خاک پای او
چشم ما از گریه شد تاریک چون سازیم جاش
نیست جای چشم روشن خود که باشه جای او
با خیالش مردم چشمم نمی آید به چشم
دیگری را چون توانم دید در مأواری او
در چمن ها زآن قد و بالا حکایت کرد سرو
هر کجا مرغیست عاشق گشت بر بالای او
خواست جان بوسی و رفت از خودلیش چون گفت لا
می چنین باید که جان مستی کند از لای او
گرچه عمری تلخ کامیها کشیدم از رقیب
گر بمیرد من بشیرینی پزم حلوای او
خاک پای تو به تاج سلطنت ندهد کمال
گرچه درویش است بنگر همت والای او
چون سر زلفش بیفشانم به خاک پای او
چشم ما از گریه شد تاریک چون سازیم جاش
نیست جای چشم روشن خود که باشه جای او
با خیالش مردم چشمم نمی آید به چشم
دیگری را چون توانم دید در مأواری او
در چمن ها زآن قد و بالا حکایت کرد سرو
هر کجا مرغیست عاشق گشت بر بالای او
خواست جان بوسی و رفت از خودلیش چون گفت لا
می چنین باید که جان مستی کند از لای او
گرچه عمری تلخ کامیها کشیدم از رقیب
گر بمیرد من بشیرینی پزم حلوای او
خاک پای تو به تاج سلطنت ندهد کمال
گرچه درویش است بنگر همت والای او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.