۲۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۵۰

ب بار برهم چرا زد ز پسته
چه موجب شکستن ز مشتی شکسته

شکر پیش آن لب دروغیست شیرین
بیا به چندین گره بر نی قند بسته

بر آن آب عارض خط نازک او
ر غباریست بر خاطر ما نشسته

بچینم به مژگان همه خار راهش
کز آسیب پایم نگردند خسته

نسیم صبا باد دستش دو پاره
که زلفت دو تای تو گیرد دو دسته

نه مهریست بر بسته دل را بروبست
که چون لاله داغیست از سینه رسته

کمال ار به آتش برد چون سپندت
مگو با کس این سر مگر جسته جسته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.