هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر درد عشق، رنج حسادت، و ستایش معشوق است. شاعر از ظلم و فتنه‌های جهان شکایت می‌کند و عشق خود را پاک و بی‌ریا می‌داند. همچنین، به مقایسه‌های زیبا و تصاویر شاعرانه مانند چنگ و مرغ اشاره می‌کند تا احساسات خود را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۹۵۸

چرا جنییت شاهی بظلم تاخته ای
بقامت این علم فتنه بر فراخته ای

بمهر تو ز زدم صافتر من بیدل
چو قلب نیست مرا از چه رو گداخته ای

حسود را رگ جان همچو چنگ در نزع است
از آن نفس که چو نی خوشترم نواخته ای

تو مرغ آن حرمی دانم ای رقیب و مرا
فغان زنست که بیهوده گو چر فاخته ای

بگفتی از همه خوبان مراست روی نکو
بدت میاد که خود را تکو شناخته ای

به آن دو طرف کج باز عشق چون بازیم
چنین که بازوی ما را به بند ساخته ای

کمال فارد لعبه نظر نوئی کامروز
بدان دهان و میان غایبانه باخته ای
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.