هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلتنگی سخن میگوید و با اشاره به شخصیتهای اساطیری مانند لیلی و مجنون، فریدون، و قند مصر، احساسات عمیق خود را بیان میکند. شاعر از نبود معشوق و درد دوری شکایت دارد و عشق را به عنوان گنجی بینظیر توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اشارات اساطیری و ادبی نیازمند دانش پایهای از ادبیات فارسی است.
شمارهٔ ۹۵۹
گر همه وقتی همه دلخون نه ای
لیلى وقتی تو و مجنون نه ای
نیست چو ما قابل خون خوردنت
در خور این باده گلگون نه ای
در طلبت زر چه کئی گنج عشق
ر خواجه گدائی تو، فریدون نه ای
او پیش دهان و لبش ای قند مصر
قد چه خوانیم ترا چون نه ای
جای تو با دیدن ما با دل است
زین در بقین است که بیرون نه ای
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نه ای از ماه گر افزون نه ای
ای به در خانه تو أو کمال
چون شنوی زانکه به گردون نه ای
لیلى وقتی تو و مجنون نه ای
نیست چو ما قابل خون خوردنت
در خور این باده گلگون نه ای
در طلبت زر چه کئی گنج عشق
ر خواجه گدائی تو، فریدون نه ای
او پیش دهان و لبش ای قند مصر
قد چه خوانیم ترا چون نه ای
جای تو با دیدن ما با دل است
زین در بقین است که بیرون نه ای
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نه ای از ماه گر افزون نه ای
ای به در خانه تو أو کمال
چون شنوی زانکه به گردون نه ای
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.