هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی معشوق، به ویژه موهای مشکی و رخسار او سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند و به رابطه‌ی عاشقانه و بازیگوشانه با معشوق اشاره دارد. همچنین، در ابیاتی به مفاهیمی مانند معنی خطوط روی صورت، بازگشت آب به جوی و مسکین‌تر بودن دل عاشق پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون ما آن غمزه می‌ریزد' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۹۸۱

باز بگذشتی بر آن زلفه ای نسیم مشکبوی
در شب تاریک چون رفتی برآن راه چو موی

گفتمش بر لوح رخسار تو بی معنیست خط
گفت خط خالی ز معنی نیست بی معنی مگوی

گرچه رقت آن عارض چون آب باز از جوی چشم
چشم آن دارم که آب رفته باز آید بجوی

گو مثر شبنم عذار لاله و رخسار گل
تا به نو کمتر فروشد حسن هر ناشنه روی

ا گر بجوئی در زکات حسن مسکینتر کسی
چون دل من از همه مسکینتر است او را بجوی

من به بازی زلف او بشکستم و زلفش دلم
بشکند آری به بازی اینچنین چوگان و گوی

خون ما آن غمزه می ریزد به زلف و رخ کمال
عاشقان را ناز و شیوه می کشد نه رنگ رویه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.