هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فقر و ضعف خود سخن می‌گوید و ابراز امیدواری می‌کند که مورد لطف و توجه معشوق قرار گیرد. او از عشق و وابستگی شدید به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که عشق فراتر از سن و سال است. همچنین، شاعر به وضعیت درونی و بیرونی خراب خود اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فقر و ضعف نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارد.

شمارهٔ ۹۸۴

با مسکنت و عجز و ضعیفی وفقیری
دارم هوس لطف تو وای ار نپذیری

با من نظری کن ز سر لطف و بزرگی
هر چند که در چشم نیایم ز حقیری

کامی ز لب لعل تو شاید که برآید
با من چو میان خود اگر ننگ نگیری

سلطانی من چیست گدائی ز نو کردن
آزادی من چیست به دام تو اسیری

گفتی که به پیری طرف عشق رها کن
چون عشق در آمد چه جوانی و چه پیری

احوال درون دل و بیرون خرابم
محتاج خبر نیست که بر جمله خبیری

با زنده دلی گفت کمال از سر حالت
حالت به از آن نیست که در عشق بمیری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.