هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد و رنج عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها عاشقان واقعی که درد عشق را چشیده‌اند، می‌توانند آهی مؤثر برآورند. شاعر از بی‌دردی و بی‌توجهی برخی عاشقان انتقاد می‌کند و بر اهمیت اشک و فداکاری در راه عشق تأکید دارد. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن غم و ظهور دردهای جدید دارد و در پایان، از شناخت حق و ادای آن سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و اخلاقی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۰۰۴

نو درد نداری و رخ زرد نداری
ای عاشق بیدرد چه نالی و چه زاری

دلها برد آن آه که از درد برآرند
فریاد ز آهی که نور بیدرد برآری

رخساره بخون مژه بنگار دم نقد
کز اشک فشان عاشق رخسار نگاری

غم روند و محنت دمد و درد برآید
بر خاک شهیدان غمش هر چه بکاری

دیدی که چه غمهاست نرا بر دل ازین بار
ای دبدن غمدیده چرا اشک نباری

تا چند بگردن بری این سر که حق اوست
آن به که بری بر درش این حق بپاری

سر چیست کمال از تو اگر می طلبد بار
گر دیده روشن طلید در نظر آری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.